جدول جو
جدول جو

معنی چاه حسنی - جستجوی لغت در جدول جو

چاه حسنی
(حَ سَ)
چاهی نزدیک معدن النقره است که از آن زبیده بوده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ)
دهی از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. دارای 740 تن سکنه. آب آن از رود خانه فهلیان. محصول آن برنج و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است در بلوک برازجان از اعمال بندربوشهر و در حوالی این قریه بین مهرعلیخان شجاع الملک و قشون انگلیس در سال هزار و دویست و هفتاد و سه نزاع اتفاق افتاد، اراضی اینجا رمل است و هندوانۀ دیمی بعمل می آورد، اهالی عبای شتری میبافند، طول جلگه برازجان چهار فرسخ و عرض نیز همین قدر است، (از مرآت البلدان ج 4 ص 132)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان طبس بخش در میان شهرستان بیرجند که در 57 هزارگزی خاور در میان واقع شده جلگه و گرمسیر است و جمعیتی ندارد، چاه آب شیرین دارد که در فصل بهار مالدارها از آن آب استفاده میکنند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان علامرودشت بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 95 هزارگزی جنوب خاور کنگان بر کنار راه مالرو اشکنان به پس رودک واقع شده. جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 548 تن سکنه دارد. آبش از چاه، محصولش غلات، خرما و تنباکو و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
گویندۀ شاه حسین، و ’شاه حسین’ خطابی است که شیعیان امام سوم را کنند در مراسم سوگواری خاصه آنگاه که شاه حسین گویان قمه و شمشیر بفرق خود زنند و این در روز عاشورا است. قمه زن روز عاشورا، و عوام شاخسینی بسکون خاء معجم و فتح سین گویند. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
دهی از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت. دارای 8 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
شاه حسین اوبهی از فضلا و دانشمندان بود و زیردست مولی محمد بدخشی تربیت یافت و پس از فراغت از محضر استاد به عراق عرب مهاجرت کرد و در محضر دانشمندان بتحصیل پرداخت و گویا در سال 954 هجری قمری درگذشت و دیوان شعر دارد. (از الذریعه ج 9 ص 905)
نام پسر سوم شاه شرف الدین مظفر بن امیرمبارزالدین محمد. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 102 و 187 و 447 شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
خطابی که شیعیان درمراسم سوگواری امام سوم حضرت حسین بن علی را کنند
لغت نامه دهخدا
(سِ)
دهی است از دهستان بهمئی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان که در 7 هزارگزی شمال باختری لک لک و 54 هزارگزی خاور راه شوسۀ آغاجاری واقع شده و 50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
رکن الدین بن شاه محمود معین الدین اشرف یزدی هفتمین وزیر شاه شجاع. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 2 صص 265- 276 شود
لغت نامه دهخدا
مقنی گری، چاه جویی
فرهنگ واژه مترادف متضاد